
مولانا
غزل شمارهٔ ۷۲۷
۱
از دلبر ما نشان کی دارد
در خانه مهی نهان کی دارد
۲
بی دیده جمال او کی بیند
بیرون ز جهان جهان کی دارد
۳
آن تیر که جان شکار آنست
بنمای که آن کمان کی دارد
۴
در هر طرفی یکی نگاریست
صوفی تو نگر که آن کی دارد
۵
این صورت خلق جمله نقش اند
هم جان داند که جان کی دارد
۶
این جمله گدا و خوشه چین اند
آن دست گهرفشان کی دارد
۷
قلاب شدند جمله عالم
آخر خبری ز کان کی دارد
۸
شادست زمان به شمس تبریز
آخر بنگر زمان کی دارد
تصاویر و صوت


نظرات