
سیدای نسفی
شمارهٔ ۱۴۹
۱
سرگشته آسمان به هوای محمد است
خورشید پاسبان سرای محمد است
۲
بر هر زمین که پنجه دواینده شاخ گل
نقش کف مبارک پای محمد است
۳
رضوان اگر چه بر در جنت نشسته است
بر کف گرفته کاسه گدای محمد است
۴
روزی که آفتاب قیامت شود علم
کونین در سراغ لوای محمد است
۵
نه اطلس سپهر که افلاک نام اوست
یک پرده یی ز پرده سرای محمد است
۶
هر عضو من ز درد به فریاد آمدست
ایستاده منتظر به دوای محمد است
۷
ای دل بیا به جا که مسیحا دم آمدست
ای غم برو ز سینه که جای محمد است
۸
ای سیدا همیشه زبان در دهان من
سرگرم چون قلم به ثنای محمد است
نظرات