
سیدای نسفی
شمارهٔ ۱۵۳
۱
بیا به کلبه ام ای ماهرو صفا اینجاست
نشین به دیده ام ای نور چشم جا اینجاست
۲
زیارت دل ما ساز و سیر جنت کن
کلید قفل در باغ دلگشا اینجاست
۳
ز داغ توست مرا سینه روضه شهدا
به خنجر تو قسم دشت کربلا اینجاست
۴
مرا زبان نگاه تو یار حرف شده
کجا روم که سخنهای آشنا اینجاست
۵
به کویت آمدم و گشت چشم من روشن
قسم به خاک قدومت که توتیا اینجاست
۶
بنای کعبه بود دل به دست آوردن
اگر خداطلبی می کنی خدا اینجاست
۷
به گریه گفتمش آب حیات می جویم
به خنده گفت لبش چشمه بقا اینجاست
۸
رقیب خواست که امشب به بزم بنشیند
اشاره کرد به ابرو که سیدا اینجاست
نظرات