سیدای نسفی

سیدای نسفی

شمارهٔ ۱۶۶

۱

روزگاری شد که پشتم از غم دوران دوتاست

دوربینی می کنم اما نظر بر پشت پاست

۲

بی رفیق امروز پای خود در این ره مانده ام

ای مسلمانان دعا سازید کارم با خداست

۳

لنگری آورده ام امروز از میزان عدل

چون ترازو هست چشمم این زمان بر چپ و راست

۴

می روم تنها در این ره تا چه پیش آید مرا

هر قدم اینجا دهان شیر و کام اژدهاست

۵

منزل هر کس بود چون آب بر روی زمین

خانه من از سبکباری چو آتش در هواست

۶

سیدا مردم چرا بر خان و مان دل بسته اند

دار دنیا پیش دار آخرت دارالفناست

تصاویر و صوت

نظرات