
سیدای نسفی
شمارهٔ ۱۷۶
۱
بر سرم روزی که از زلف تو سودا گل کند
حلقه زنجیر را در پای من سنبل کند
۲
مهربانی می کند هر کس شکستم می دهد
بر سر من پا گذارد جای چون کاکل کند
۳
در جوار بزرگان یابند خوردان تربیت
بید مجنون در گلستان سایه بر سنبل کند
۴
شرط معشوقی دل عاشق به دست آوردن است
سینه را گل وا برای خاطر بلبل کند
۵
دست او از شانه می سازم جدا با زور آه
بعد از این مشاطه گر بازی به آن کاکل کند
۶
سیدا معشوق من از بس که عالی مشرب است
مهربانی بیشتر با عاشق بی پل کند
تصاویر و صوت

نظرات