سیدای نسفی

سیدای نسفی

شمارهٔ ۳۷۳

۱

ز شهر از دست تو امروز ای گل پیرهن رفتم

به خود پیچیده همچون گردباد از خویشتن رفتم

۲

به یاد چشمت امشب خواب دیدم آهوی مشکین

تصور کرده زلفت را به صحرای ختن رفتم

۳

مرا کی می توانند از زبانها جمع کرد اکنون

من آن راز نهان بودم که بیرون از دهن رفتم

۴

سرانگشتم ز دندان ندامت شعله افشان شد

سزای آنکه همچون شمع در هر انجمن رفتم

۵

ز بوی گل شنیدم تا حدیث بی وفایی را

چو طفل غنچه پیش از مرگ در فکر کفن رفتم

۶

به خود افغان کنان می گفت در کنج قفس بلبل

فراموش آنقدر گشتم که از یاد چمن رفتم

۷

به ملک خود ندیدم سیدا روی طرب هرگز

ز دست آرزوهای خود آخر از وطن رفتم

تصاویر و صوت

دیوان سیدای نسفی به تصحیح و تعلیق حسن رهبری - میر عابد سیدای نسفی - تصویر ۳۲۰

نظرات