
سیدای نسفی
شمارهٔ ۴۵۹
۱
کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من
نگه فواره خون شد به چشم انتظار من
۲
به حاکم هر که اندازد نظر خاموش می گردد
به سنگ سرمه پهلو می زند سنگ مزار من
۳
به رقص آورده چون فرهاد و مجنون کوه و صحرا را
گل داغ جنون من نسیم لاله زار من
۴
چه روی آتشین است این چه قد شعله خیز است این
شرار خرمن برق است آغوش و کنار من
۵
لب لعلت سرکویت خط سنبل خریدارت
شراب بی خمار من بهشت من بهار من
۶
تویی درمان و درد من طبیب سیدای من
متاع خان و مان من چراغ روزگار من
تصاویر و صوت

نظرات