
سیدای نسفی
شمارهٔ ۴۷۸
۱
ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو
باشد کمند گردن آهو نگاه تو
۲
سیلی زند خرام تو موج سراب را
صیاد را فریب دهد جلوه گاه تو
۳
از دست برد شبنم آفت منزه است
چون برگ غنچه دامن عصمت پناه تو
۴
عمریست همچو چشم گدا کوچه باغها
ایستاده اند منتظر گرد راه تو
۵
طفلان بی پدر هوس تاج زر کنند
دل بسته است غنچه بطرف کلاه تو
۶
از بس که انتظار هلاکم چو سیدا
چشمم شدست جوهر تیغ نگاه تو
نظرات