
سیدای نسفی
شمارهٔ ۵۵۴
۱
چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی
به سویم ای چمن دلگشا نمی آیی
۲
به بنده خانه خود پا نمی نهی هرگز
تو پادشاهی و سوی گدا نمی آیی
۳
چو غنچه صد گره افتاده است در کارم
تو پیشتر ز نسیم صبا نمی آیی
۴
قدم ز بار غمت خم شدست چون محراب
به پرسشم ز برای خدا نمی آیی
۵
به جستجوی وصالت فتاده ام از پا
به دستگیری من چون عصا نمی آیی
۶
حیا اگر به خرام تو سد راه شده
کشیده باده برون از حیا نمی آیی
۷
دلی که مهر تو دارد چرا نمی پرسی
کسی که با تو بود آشنا نمی آیی
۸
حصار عافیت شمع نیست جز فانوس
چرا به خانه من بی ابا نمی آیی
۹
شبی به کوی تو با صد نیاز خواهم رفت
اگر تو در طلب سیدا نمی آیی
تصاویر و صوت

نظرات