
سیدای نسفی
شمارهٔ ۷۷
۱
ای نگاهت متکای جان به غارت دادهها
گردش چشمت کمند وحدت آزادهها
۲
بر زمین خاکساران تا قدم آوردهای
نقش پایت میزند گل بر سر افتادهها
۳
نام آزادی برآوردند در باغ جهان
همچو سرو بوستان در خدمتت ایستادهها
۴
من کجا ای شیخ و بزم توبهفرمایان کجا
میپرد مرغ کباب از صحبت بیبادهها
۵
کی کنند از نیک و بد آیینهرویان امتیاز
میتوان جا کرد خود را در میان سادهها
۶
گریه مستانهام در خانقه آورد زور
زاهدان کردند پای انداز خم سجادهها
۷
سیدا تا دوریی منزل تو را روشن شود
همچو تار شمع پیچیدند با هم جادهها
تصاویر و صوت

نظرات