
ناصرخسرو
قصیدهٔ شمارهٔ ۸۳
۱
مردم سفله به سان گرسنه گربه
گاه بنالد به زار و گاه بخرد
۲
تاش همی خوار داری و ندهی چیز
از تو چو فرزند مهربانت نبرد
۳
راست چو چیزی به دست کرد و قوی گشت
گر تو بدو بنگری چو شیر بغرد
تصاویر و صوت

نظرات
جهن یزداد