ناصرخسرو

ناصرخسرو

بخش ۲۹ - حیفا

بعد از آن از آنجا برفتیم و به دیهی رسیدیم که آن را حیفا می‌گفتند و تا رسیدن بدین دیه در راه ریگ فراوان بود، از آن که زرگران در عجم به کار دارند و ریگ مکّی گویند، و این دیه حیفا بر لب دریاست و آنجا نخلستان و اشجار بسیار دارند. آنجا کشتی سازان بودند و آن کشتی های دریای را آنجا جودی می‌گفتند. از آنجا به دیهی دیگر رفتیم، به یک فرسنگی، که آن را کنیسه می‌گفتند، از آنجا راه از دریا بگردید، و به کوه در شد سوی مشرق و صحراها و سنگستان‌ها بود که وادی تماسیح می‌گفتند. چون فرسنگی دو برفتیم دیگر بار راه به کنار دریا افتاد و آنجا استخوان حیوانات بحری بسیار دیدیم که در میان خاک و گل معجون شده بود و همچو سنگ شده از بس موج که بر آن کوفته بود.

تصاویر و صوت

سفرنامهٔ ابومعین حمیدالدین ناصر خسرو قبادیانی مروزی به کوشش محمد دبیرسیاقی، زوار، ۱۳۳۵ شمسی » تصویر 31
سفرنامه حکیم ناصر خسرو قبادیانی مروزی (با حواشی و تعلیقات و فهارس اعلام تاریخی و جغرافیایی و لغات) به کوشش محمد دبیرسیاقی - ناصرخسرو قبادیانی مروزی - تصویر ۵۳
سفرنامه ناصر خسرو علوی ( به انضمام روشنایی نامه و سعادت نامه ) انتشارات محمودی - ناصر خسرو علوی - تصویر ۵۴
ره آورد سفر (گزیده سفرنامه ناصر خسرو) دکتر دبیر سیاقی - ناصر خسرو - تصویر ۵۸

نظرات

user_image
دخو نادری
۱۳۹۳/۱۰/۰۱ - ۱۵:۳۱:۲۳
منظورش از ریگ مکی چیه ؟ و کلا منظور از این جمله زرگران عجم چیه ؟ کسی میدونه این تماسیح و کنیسه کجاست ؟