سرایندهٔ فرامرزنامه

سرایندهٔ فرامرزنامه

بخش ۹۴ - کشتن تجانو پیل هندی را و خشمگین شدن فرامرز

۱

تجانوی جنگی زجا در بجست

به خرطوم پیل اندر آورد دست

۲

بکوشید بسیار پیل ژیان

که خرطوم بستاند از آن جوان

۳

کشید از بر پیل مانند پیل

هوا گشت از گرد مانند نیل

۴

همی جست ازو پیل راه گریز

تجانوی پرکینه و پر ستیز

۵

دگر پیل را پای بگرفت و پشت

برآورد و زد بر زمین درشت

۶

از آن پس بزد خویش را بر سپاه

کسی را نبد پای آوردگاه

۷

ز هم قلب ایران سپه بردرید

یکی گرد از آورد او بردمید

۸

که شد روز روشن چو دریای قیر

بپوشید رخسار خورشید و تیر

۹

ز هولش پراکنده گشت آن سپاه

کسی را نبد پای آوردگاه

۱۰

سپهبد فرامرز گرد دلیر

خروشید بر سان غرنده شیر

۱۱

زگردان پر از خشم و کین شد سرش

یکی بانگ زد سخت بر لشکرش

۱۲

به لشکر چنین گفت کز کار خویش

ندارید شرمی ز کردار خویش

۱۳

کزین دیوتان دل پر از بیم گشت

پراکنده گشتید بر کوه و دشت

۱۴

چو فردا بر شاه ایران روید

چه گویید این را چه پاسخ دهید

۱۵

که از بیم دیو بد تیره رای

همه پست گشتید و بی دست و پای

۱۶

چو آواز گردنکش شیر دل

شنیدند و گشتند لشکر خجل

۱۷

از آن تاختن روی برتافتند

به سوی فرامرز بشتافتند

تصاویر و صوت

نظرات