
نسیمی
شمارهٔ ۱۲۴
۱
آنجا که وصف سرو گل اندام ما کنند
جانها به جای جامه به بویش قبا کنند
۲
آنان که یافتند اثر کیمیای «فضل »
مس را به التفات نظر کیمیا کنند
۳
ای خسته ای که بی خبر از درد دوستی
بی درد، فکر کن که تو را چون دوا کنند
۴
بگذر ز کبر و رو به درش کن که بی ریا
مردان راه، رو به در کبریا کنند
۵
ای در هوای مهر تو هر ذره جوهری
کز جسم پاکش آینه جم نما کنند
۶
ارزان بود به جان عزیز تو یک نفس
وصل تو را به هر دو جهان گر بها کنند
۷
روی تو را به چشم حقیقت ندیده اند
آنان که نفی دیدن حسن خدا کنند
۸
چشمی که لوح چهره نشوید ز نقش غیر
کی با خیال روی تواش آشنا کنند
۹
خاک در تو گوهر کحل بصیرت است
روحانیان از این شرفش توتیا کنند
۱۰
خون در میان چشم و دل ما فتاده است
کو مجمعی که پرسش این ماجرا کنند؟
۱۱
جان پرورند هر نفس از بوی روح بخش
در مجلسی که شعر نسیمی ادا کنند
تصاویر و صوت

نظرات