نسیمی

نسیمی

شمارهٔ ۱۴۴

۱

جان به لب تا نرسید از تو به کامی نرسید

تا نشد دل ز جفا خون به مقامی نرسید

۲

آن که از دست غمت خون جگر نوش نکرد

از کف ساقی مقصود به جامی نرسید

۳

کی شود محرم اسرار تجلی رخت

چون کلیم از لبت آن کو به کلامی نرسید

۴

دور خوبی به جهان گرچه بسی آمد و رفت

بجز از دور جمالت به دوامی نرسید

۵

نیست از اهل بصیرت، به یقین آن محروم

کز لبت سلمه الله به سلامی نرسید

۶

آتش غم که نصیب من دلسوخته بود

منت از فضل الهی که به خامی نرسید

۷

دل من رفت به کوی تو، بجویش، زنهار

که چنین صید هوادار به دامی نرسید

۸

شب هجران تو روزی به سر آید بر من

کی دم صبح برآمد که به شامی نرسید

۹

تا ز بند سر زلفت گرهی باز نشد

بوی جان در همه عالم به مشامی نرسید

۱۰

برو ای زاهد از این زهد ریایی بگذر

کان که نگذشت ز ناموس به نامی نرسید

۱۱

تا نشد چشم نسیمی ز غمت لؤلؤ بار

گوهر نظم سرشکش به نظامی نرسید

تصاویر و صوت

دیوان فارسی فضل الله نعیمی تبریزی و عماد الدین نسیمی شیروانی به کوشش پرفسور رستم علی‌اف - فضل الله نعیمی تبریزی, عمادالدین نسیمی شیروانی - تصویر ۱۵۴
دیوان اشعار فارسی سید عماد الدین نسیمی به کوشش سید احسان شکر خدایی و نرگس سادات شکر خدایی - سید عماد الدین نسیمی - تصویر ۲۸۷

نظرات