
نسیمی
شمارهٔ ۱۸۸
۱
ترک شراب کی کنم من که چو رند فاسقم؟
عار ز زهد اگر کنم فخر من است که عاشقم
۲
از خط استوا مرا دل چو به شرح سینه بود
کشف شدم ز سر او سر «سماء طارق » م
۳
ظاهر و باطن جهان هست چون ذات یک وجود
ظاهر زیم چو روز من نه که چو لیل غاسقم(؟)
۴
کرد دراز قیدها فضل خدای من خلاص
زان که دو هفت از خدا طایف بیست عایقم (؟)
۵
«فالق حب النوی » فضل خدای ماست بس
راست شنو ز من که من بنده فضل فالقم
۶
بود کلید رزق چون حسن خط نگار من
رزق ز روی او دهد فضل خدای رازقم
۷
سی و دو نطق مطلق است ذات و صفات یک وجود
کوست به حق انبیا بی شک و شبهه خالقم
۸
گرچه به آخر آمدم بهر بیان سر حشر
نور محمدیم چون بر همه خلق سابقم
۹
راز مسیحی چون ز من فاش شود «عمل » منم
هست چو مصحف حیات عین کلام ناطقم
۱۰
شعر مگو که معجز است سربهسر این کلام من
زان که چو شاعر دگر از دگران نه سارقم
نظرات