نسیمی

نسیمی

شمارهٔ ۲۳۲

۱

روی خداست ای صنم روی تو، رای من ببین

وز رخ همچو مصحفت فال برای من ببین

۲

یار به عشوه خون من خورد و حلال کردمش

جور و جفای او نگر، مهر و وفای من ببین

۳

نافه مشک چین اگر با تو دم از خطا زند

روی سیاه را بگو زلف دو تای من ببین

۴

(پیش تو بر زمین چو زد مردم دیده اشک را

گفت به اشک پهلوان، مشک سقای من ببین)

۵

(کشت مرا و زنده کرد از لب جانفزای خود

لطف نگار من چها کرد برای من ببین)

۶

لعل لب تو بوسه ای داد به خونبهای من

طالع و بخت من نگر، قدر و بهای من ببین

۷

سنبل زلفت آرزو کرده ام ای خجسته فال!

نقش و خیال مختلف، فکر خطای من ببین

۸

(دامن وصل تو به کف بخت نداد و عمر شد

آتش جان گداز من باد و هوای من ببین)

۹

وهم پرست را بگو، بگذر از این خیال و ظن

در رخ یار من نگر، روی خدای من ببین

۱۰

بی سر و پای عشق شو همچو فلک نسیمیا

سر «الست ربکم » در سر و پای من ببین

تصاویر و صوت

دیوان فارسی فضل الله نعیمی تبریزی و عماد الدین نسیمی شیروانی به کوشش پرفسور رستم علی‌اف - فضل الله نعیمی تبریزی, عمادالدین نسیمی شیروانی - تصویر ۲۱۱
دیوان اشعار فارسی سید عماد الدین نسیمی به کوشش سید احسان شکر خدایی و نرگس سادات شکر خدایی - سید عماد الدین نسیمی - تصویر ۳۷۴

نظرات