نسیمی

نسیمی

شمارهٔ ۲۵۰

۱

ای بر گل عذارت ریحان تر نوشته

وز مشک سوده نسخی بر گلشکر نوشته

۲

سی و دو حرف موزون مانند در مکنون

ایزد بر آن رخ چون شمس و قمر نوشته

۳

ای مصحف جمالت خطی که دست قدرت

بود از برای موسی بر لوح زر نوشته

۴

تا کن فکان بدانند اسرار حسن رویت

نام رخ تو را حق بر ماه و حور نوشته

۵

ای میم و جیم و دالت بر جان اهل معنی

هردم ز لوح صورت نقش دگر نوشته

۶

ای چاره ساز عشقت، درمان درد ما را

دارو: ز درد و، شربت: خون جگر نوشته

۷

(ای کلک منشی «کن » بر آفتاب حسنت

اسرار «کنت کنزا» پا تا به سر نوشته)

۸

ای حرف خط و خالت چون آیت قیامت

بر لوح چهره تو پر شور و شر نوشته

۹

صورت نگار اشیا بیننده رخت را

نامش در آفرینش صاحب نظر نوشته

۱۰

تا وحدت جمالت، ثابت شود به برهان

هست از رخت نشان ها بر بحر و بر نوشته

۱۱

بر صورت تو آنکو عاشق نگشت و شیدا

نقشی است او بر آهن یا بر حجر نوشته

۱۲

تحصیل نیکنامی آن را بود که شاید

در دفتر تو نامش اهل بصر نوشته

۱۳

صوفی و ذکر و خلوت، ما و شراب و شاهد

در قسمت این ز حق شد، ای بی خبر نوشته

۱۴

وصف تو را نسیمی چون در عبارت آرد

آن هم به یمن فضلت شد این قدر نوشته

تصاویر و صوت

دیوان اشعار فارسی سید عماد الدین نسیمی به کوشش سید احسان شکر خدایی و نرگس سادات شکر خدایی - سید عماد الدین نسیمی - تصویر ۳۹۳

نظرات