
نسیمی
شمارهٔ ۵۸
۱
نرنجم از تو گرت سوی ما نگاهی نیست
گناه بخت من است این ترا گناهی نیست
۲
تو هیچ داد دل من نمیدهی چه کنم؟
کجا روم که به غیر از تو پادشاهی نیست
۳
خوشم به چهره کاهی که دارم از غم تو
اگرچه پیش توام قدر برگ کاهی نیست
۴
کدام روز که در گریه نیستم تا شب
کدام شب که مرا ناله ای و آهی نیست
۵
خدای را ز سرم سایه برمدار ای سرو!
که غیر سایه لطف توام پناهی نیست
۶
همه به بزم وصال تو راه یافته اند
همین منم که مرا جانب تو راهی نیست
۷
نسیمی! از نظر انداخته است یار ترا
وگرنه بهر چه سوی تواش نگاهی نیست
تصاویر و صوت

نظرات