نیر تبریزی

نیر تبریزی

شمارهٔ ۱۳۲

۱

از هر طرف که پای به پیچم ز کوی تو

دل میکشد ز جانب دیگر بسوی تو

۲

گر من زبان شکوه ندارم ز خوی تو

آید خطی که عیب تو گوید بروی تو

۳

دل پیش تست جنگ و کشاکش فرو گذار

تا زنده ام رها نکنم تار موی تو

۴

گر کاروان مشگ زایران رود بچین

نشگفت از ایندو سلسلۀ مشگبوی تو

۵

یعقوب اگر تجسس یوسف فرو هلد

من بر ضلال باقیم از جستجوی تو

۶

هر دل که بنگرم ز تواش خون بسافر است

آبی دگر مگر نبود در سبوی تو

۷

زنجیروار زلف رسا گو که جانمن

بر لب رسید از آن لب پرخاشجوی تو

۸

گر طعن مرد و زن همه بر روی مارود

گو رو گرفته ایم بروی نکوی تو

۹

این ناز و نخوتی که تو داری به تشنگان

گر جان دهد در آرزوی طرف جوی تو

۱۰

ایدیده چند در پی خوبان سنگدل

خون جگر نداد مگر شست و شوی تو

۱۱

نیرّ طمع ز زلف دراز بتان ببر

این عمر کوته تو و این آرزوی تو

۱۲

طبعم بجای شعر شکر میدهد اگر

آبی دگر خورد ز لب بذله گوی تو

تصاویر و صوت

نظرات