
نیر تبریزی
شمارهٔ ۷۶
۱
جان در خور خدنگ تو ابرو کمان نبود
ورنه دل رقیق تو نامهربان نبود
۲
صد بار کشته بود ز جورم نهیب هجر
گر بوسۀ وداع مر احرز جان نبود
۳
دیدم بخواب دوش که هم بستر منی
هر گر به بخت خفته مرا اینگمان نبود
۴
گفتم ببوسه جان دهمت سر کشیدو گفت
در ملک حسن بوسه چنان رایگان نبود
۵
هر صبحدم که بی تو به بستم بناقه باز
فریاد من کم از جرس کاروان نبود
نظرات