
نیر تبریزی
شمارهٔ ۷۸
۱
بتان چو زلف مسلسل به تاب میسازند
به گردن قمر از مو طناب میسازند
۲
چو از کنار جبین به کشند طرف کلاه
هلال یکشبه را آفتاب میسازند
۳
صبا بگوی به مانی که نوخطان ختا
بیا به بین که چه نقش بر آب میسازند
۴
به حیرتم که ز بهر چه گلگران قضا
عمارت دل ما را خراب میسازند
۵
نگفتمت که مده دل به گلرخان نیر
که میبرند در آتش کباب میسازند
نظرات