
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۱۵۵
۱
مجلس چو بر شکست تماشا به ما رسید
در بزم چون نماند کسی جا به ما رسید
۲
دلال عشق بود خریدار دلستان
خود را فروختیم چو سودا به ما رسید
۳
بال و پر از درازی منزل بسوختیم
پیغام بی نیازی عنقا به ما رسید
۴
گر گمرهیم تیره شب از خواب جسته ایم
حسن تو شور کرد که غوغا به ما رسید
۵
آموخت هرچه عشوه ز گبری به ما فروخت
اندوخت هرچه غمزه ز یغما به ما رسید
۶
بعد از هزار سعی و ثواب و مجاهدت
زنار راهب و بت ترسا به ما رسید
۷
ما را کجاست ارزش زخم التفات تو
شد عام آن چنان که تمنا به ما رسید
۸
رحمی نما و مستی ما را تمام کن
زان خم که یک پیاله صهبا به ما رسید
۹
مشکل عنان ناله «نظیری » توان گرفت
باد بهار و نکهت صحرا به ما رسید
تصاویر و صوت

نظرات