
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۲۰۳
۱
بی تو بر بال و پر مرغان گلستان تنگ بود
صوت بلبل در حریم باغ بی آهنگ بود
۲
حال آن گلگشت صحرایی که من کردم مپرس
لاله ها را در بن هر سنگ خونین چنگ بود
۳
بی تو بر چشمم نمک می بیخت باد صبحدم
گرچه مروارید می سایید هر جا سنگ بود
۴
سایه مجنون می شد از راهی که من کردم گذر
کز خیالت خیل صد لیلی به هر فرسنگ بود
۵
نامه دشمن ملالت بی تو می برد از دلم
آنچه برمی چید زنگ سینه ام را زنگ بود
۶
گر نمردم از نشاط دیدنت از من مرنج
با نشاطم خصمی و با جان سختم جنگ بود
۷
پیش ازین چندین «نظیری » شورش و مستی نداشت
تا نبودی جام بی ساقی و می بی رنگ بود
تصاویر و صوت

نظرات