نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

شمارهٔ ۲۰۶

۱

کس چو من نیست که پیش نظر از دل برود

غایب از دیده نگردد ز مقابل برود

۲

دولتی بود که مردیم به هنگام وداع

آنقدر زنده نماندیم که محمل برود

۳

راه بیگانگیی پیش نداری که کسی

به دلیل ره و طی کردن منزل برود

۴

صبر داریم که این تهمت عشق از سر غیر

همچو خون بحل از گردن قاتل برود

۵

قصه ما به عزیزان وطن خواهد گفت

هرکه را تخته ازین ورطه به ساحل برود

۶

نیکویی دوستی آرد به دل دشمن و دوست

همه جا سر زند این ریشه چو در گل برود

۷

مرد عاشق ندهد دل به تماشای جهان

آن دهد کیسه به طرار که غافل برود

۸

سر چشمان تو گردم که زبس خونخواری

قطره ای خون نگذارد که ز بسمل برود

۹

من و آزار «نظیری » به کسی عارم باد

به زبان آید از آنم گله کز دل برود

تصاویر و صوت

دیوان نظیری نیشابوری با تصحیح و تعلیقات محمدرضا طاهری - نظیری نیشابوری - تصویر ۱۵۱

نظرات