
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۲۱۶
۱
کمند و دام ما غیر از شکار غم نمیگیرد
مگس بر خوان عیش ما به جز ماتم نمیگیرد
۲
نصیب دیگران هر لحظه رطل خنده لبریز است
ته جام تبسم نوبت ما نم نمیگیرد
۳
به شیرینی محبت در دل دیگر زیادت کن
که ظرف ما ازین یک قطره بیش و کم نمیگیرد
۴
مریضان دیار عشق خوش بیماریی دارند
کسی دارو نمیخواهد، کسی مرهم نمیگیرد
۵
حساب امشب و فردا به زلف درهمی دارم
شمار ظلم و بیدادی کسی برهم نمیگیرد
۶
سری از خاک گر گم گشته ما برکند شاید
دل ما را به هیچ آن زلف خم در خم نمیگیرد
۷
به آه و ناله میجوید «نظیری» بر درت راهی
سکندر صف نمیآراید و عالم نمیگیرد
تصاویر و صوت

نظرات