
نظیری نیشابوری
شمارهٔ ۳۷۷
۱
پای کوبان دست افشان در سماع
می خرامد بر دل و جان در سماع
۲
طره عمامه بی شان می کند
زلف و دستار پریشان در سماع
۳
صوفی از چاک گریبان بیندش
می شود از خرقه عریان در سماع
۴
از می اندیشه خود گشته مست
هست خود پیدا و پنهان در سماع
۵
زاهد تسبیح خوان بر یاد او
آید از ناقوس رهبان در سماع
۶
عیسی از چرخ چهارم بگذرد
گر زند دستش به دامان در سماع
۷
جبرییل از سدره می آرد به خاک
چون شود مست و غزل خوان در سماع
۸
او چو چوگان پا زده بر فرق ما
ما چو گو از زخم چوگان در سماع
۹
بی خودی های «نظیری » آورد
بخیه بر چاک گریبان در سماع
نظرات