
نشاط اصفهانی
شمارهٔ ۱۱۴
۱
عمر بگذشت و نماندست جز ایامی چند
به که با یاد کسی صبح شود شامی چند
۲
به حقیقت نبود در همه عالم جز عشق
زهد و رندی و غم و شادی از او نامی چند
۳
زحمت بادیه حاجت نبود در ره دوست
خواجه برخیز و برون آی ز خود گامی چند
۴
طبع خاکی بنه و چاک بر افلاک انداز
مرغ کز دام بر آید چه بود بامی چند
۵
مرغ دل در طلب دانهٔ خالت مشغول
من چه باکم بود از سرزنش عامی چند
۶
خم زلفت به بناگوش سرافکنده بماند
کز دل غمزده بودش به تو پیغامی چند
۷
آتشی بر سر این کوی برافروخت نشاط
در نگیرد ولی از شعلهٔ او خامی چند
نظرات