
نشاط اصفهانی
شمارهٔ ۱۳۰
۱
هر کرا بر سر آن کو گذری میباید
از دل گمشدهام راهبری میباید
۲
از توام نیست گریزی که به هر سو گذرم
بر سر کوی تو زان ره گذری میباید
۳
گشت منظور تو آن کز نظر خلق فتاد
بر من ای خسرو خوبان نظری میباید
۴
در خم زلف مپوشان رخ و بردار نقاب
صبح را شامی و شب را سحری میباید
۵
نعمت خواجه عمیم است و خداوند کریم
بنده را لیک به خدمت هنری میباید
۶
خجلت ماست فزون هر نفس از رحمت شاه
بهر این قصه زبان دگری میباید
نظرات