
نشاط اصفهانی
شمارهٔ ۱۴۰
۱
در چشمهٔ خضر شعلهٔ طور
یا روی تو مینماید از دور
۲
بخت من و مقدم تو هیهات
این بس که تو را ببینم از دور
۳
سلطانی و خانمان درویش
شاهینی و آیان عصفور
۴
از روز سیاه ما روا نیست
گفتن سخنی بر وی منظور
۵
در حلقهٔ گیسوانش آخر
ذکری رود از شبان دیجور
۶
از رحمت او مباش نومید
وز طاعت خود مباش مغرور
۷
کز خدمت ناپسند سد بار
خوشتر باشد گناه مغفور
۸
از غیر چرا نشاط نالیم
افتاده به دست نفس مقهور
۹
در رستهٔ ماست شحنه طرار
بر مخزن ماست دزد گنجور
۱۰
ما شیفته در توایم و اقبال
در موکب شهریار منصور
۱۱
بر درگه او نشاط بادا
سال و مه و روز و هفته مسرور
تصاویر و صوت

نظرات