
نشاط اصفهانی
شمارهٔ ۱۵۴
۱
جوی شهد است لعل سیرابش
تشنگی میفزاید از آبش
۲
روز ما نذر طره ی سیهش
بخت ما وقف چشم پر خوابش
۳
دل مسکین و جعد مشکینش
جان بی تاب و زلف پرتابش
۴
حیف باشد بدین لطایف حسن
که نباشد بکام احبابش
۵
عاشقی و ملامت این نشود
که شود سیر ماهی از آبش
۶
اولین احتمال عاشق چیست
جور احباب و طعن اصحابش
۷
دل عاشق قرار کی گیرد
بمتاع جهان و اسبابش
۸
غرقه در بحر و باز مستسقی
کی نماید سراب سیرابش
۹
خواجه بیهوده تن همی پرورد
گاه با شهد و گه بجلابش
تصاویر و صوت

نظرات