
نشاط اصفهانی
شمارهٔ ۱۹۸
۱
منم کاکنون به عالم غم ندارم
و گر دارم غم عالم ندارم
۲
ز قلاشی و رسوایی و مسنی
اساس شادمانی کم ندارم
۳
گریبان من و دست رضایت
چرا دل شاد و جان خرم ندارم
۴
اگر رحمی کنی زخمی دگر زن
که دیگر طاقت مرهم ندارم
۵
اگر کامی دهی جامی دگر ده
که من سامان ملک جم ندارم
۶
غم از شادی بزاید شادی از غم
چه غم دارم که غیر از غم ندارم
۷
طمعها خام بود امید رستن
نشاط از زلف خم در خم ندارم
تصاویر و صوت

نظرات