
نشاط اصفهانی
شمارهٔ ۴۰
۱
حاصل هر دو جهان خوشه ای از خرمن ماست
ساحت کون و مکان گوشه ای از مسکن ماست
۲
چشم بر بند و به ظلمتکده ی فقر در آی
تا ببینی که فروغ فلک از روزن ماست
۳
چشمه ی کوثر و آن باغ دلارای بهشت
نمی از مشرب ما، نکهتی از گلشن ماست
۴
چه اثر بود درین دشت که بی زحمت کشت
یک جهان ریزه خور و خوشه بر از خرمن ماست
۵
سر بمخدومی آفاق نیاریم فرود
زانکه از خدمت شه سلسله در گردن ماست
۶
همه بگذار که با اینهمه اینک در شهر
کودکی باز بمژگان سیه رهزن ماست
۷
هم قصاص دل مارا مگر از ما طلبند
زآنکه با خون دل آلوده همی دامن ماست
۸
دشمن و دوست نداند کس اگر طالب اوست
خلق بیهوده یکی دوست یکی دشمن ماست
۹
گفتمش هیچ اثری بود در این ره ز نشاط
گفت سر گشته غباری ز پی توسن ماست
تصاویر و صوت

نظرات