نشاط اصفهانی

نشاط اصفهانی

شمارهٔ ۵۰

۱

جانم بلب و جام لبالب ز شراب است

فردا چه زیان زآتشم این جام پر آب است

۲

گفتم شب امید من از چهره بر افروز

گیسوش بر آشفت که مه زیر سحاب است

۳

سودی ندهد پند، بگویید بناصح:

کوتاه کن افسانه که دیوانه بخواب است

۴

بیگانه چه داند که تویی پرده برافکن

وانجا که منم نیز چه حاجت بنقاب است

۵

در هر قدمم روی تو آمد بنظر لیک

در گام دگر باز بدیدم که حجاب است

۶

سد گنج نهان بود مرا در دل و جانان

نادیده گذشتند که این خانه خراب است

۷

بسیار بگفتند و جوابی نشنیدند

نا گفته نشاط از تواش امید جواب است

تصاویر و صوت

نظرات