
نشاط اصفهانی
شمارهٔ ۶
۱
تهی کردیم از نامحرمان هم دیده و دل را
فرود آرد کجا تا ساربان از ناقه محمل را
۲
بیا امشب ز ذکر روی او شمعی بزم آریم
ز دل وز یاد زلفش مجمری سازیم محفل را
۳
به سد رنج از خطرها چون گذشتم ای دریغ اکنون
به اول گام این وادی نشان دادند منزل را
۴
نجوید شمع نابینا و گر بینا بود جویا
فروغ وی بود روشن دلیلی شمع محفل را
۵
چو آگاه است او ما غافل ار باشیم به باشد
که از پی میرود صیاد آگه صید غافل را
۶
به تلخی جان شیرین بایدت دادن نشاط اکنون
شرابی تلخ جو و آن شاهد شیرینشمایل را
نظرات