
نشاط اصفهانی
شمارهٔ ۷۰
۱
نوبت خرمی بستان است
عهد سرو و سمن و ریحان است
۲
نرگس از خواب مگر دیده گشود
که بر آن ژاله گلاب افشان است
۳
با صبا نفخه ای از زلف نگار
یا شمیمی ز نگارستان است
۴
شاد زی شاد کز ابر کرمت
دهر گلزار و جهان بستان است
۵
فارغ از حادثه ی دوران باش
که نگهبان تو خود دوران است
۶
کرم عام تو عامیست بخلق
که شهورش همگی نیسان است
۷
تو بنخجیر شتابان و قضا
از پی خصم تو در میدان است
۸
تو بگلزار خرامان و قدر
نایب حکم تو در دیوان است
۹
غم که از دوست بود به ز نشاط
درد کز دوست بود درمان است
نظرات