
نشاط اصفهانی
شمارهٔ ۸
۱
دادم بغمت شادی این هر دو جهان را
گر عشق نباشد که کشد بار گران را
۲
در روی تو بگشود نظر آنکه فروبست
از کار جهان دست و دل و چشم و زبان را
۳
از دیده همی اشک فشانم که توان دید
در آب روان سایه ی آن سرو روان را
۴
ای باده بهاری بهاری زقدومش خبری گوی
تا خاک فشانم بسر اندوه جهان را
۵
ساقی بده از آن می باقی قدحی باز
تا فاش کنم باقی این راز نهان را
۶
نطرب بسرا آیتی از رحمت خاصش
تاره سوی فردوس دهم دوزخیان را
نظرات