
نشاط اصفهانی
شمارهٔ ۹۹
۱
این نکویان که بلای دل اهل نظرند
دشمن جان و دل و از دل و جان خوبترند
۲
عاشقان را نتوان داد دل غمزده داد
ورنه خوبان نه ستم پیشه مه بیداد گرند
۳
پاک کن دل زهر آلایش و آنگه بدر آی
که مقیمان در میکده صاحبنظرند
۴
پای بر فرق جهان سر بکف پای حبیب
تا نگویی تو که این طایفه بی پاو سرند
۵
غم کاریت بباید که در آن شادی اوست
ورنه شادی و غم کار جهان در گذرند
۶
خط بگرد رخش آید بشبیخون روزی
عاشقان بیخبر از فتنهٔ دور قمرند
۷
من و باد سحر از بوی تو سر گشته همین
یا همه شیفتگان تو چنین در بدرند
۸
غارت آورد بر افواج خزان خیل بهار
بلبلان نغمه سرا زآیت فتح و ظفرند
۹
آب در جنبش و تبدیل و تو خود پنداری
عکس سرو و گل نسرین و چمن ره سپرند
۱۰
خبر از هستی خود خلق چه جویند نشاط
آب و آیینه نه در خورد خبر از صورند
۱۱
باغ در سایه ی سرو سهی و دولت و دین
شاد در سایهٔ شاهنشه خورشید فرند
تصاویر و صوت

نظرات