
نظامی
بخش ۲۳ - گفتار سقراط
۱
چو سقراط را داد نوبت سخن
رطب ریزشد خوشه نخل بن
۲
جهانجوی را گفت پاینده باش
به دین و به دانش گراینده باش
۳
همه آرزوها شکار تو باد
نهفت جهان آشکار تو باد
۴
ز پرسیدهٔ شهریار جهان
که داند که هست این پژوهش نهان
۵
ولیکن به اندازهٔ رای خویش
کند هر کسی عرض کالای خویش
۶
نخستین ورق کافرینش نبود
جز ایزد خداوند بینش نبود
۷
ز هیبت برانگیخت ابری بلند
همان برق و باران او سودمند
۸
ز باران او گشت پیدا سپهر
پدید آمد از برق او ماه و مهر
۹
ز ماهیتی کز بخار او فتاد
زمین گشت و بر جای خویش ایستاد
۱۰
از این بیشتر رهنمون ره نبرد
گزافه سخن بر نشاید شمرد
تصاویر و صوت

نظرات