
نظامی
بخش ۱۱۴ - نتیجه افسانه خسرو و شیرین
۱
تو کز عبرت بدین افسانه مانی
چه پنداری مگر افسانه خوانی
۲
درین افسانه شرطست اشک راندن
گلابی تلخ بر شیرین فشاندن
۳
بحکم آنکه آن کم زندگانی
چو گل بر باد شد روز جوانی
۴
سبک رو چون بت قبچاق من بود
گمان افتاد خود کافاق من بود
۵
همایون پیکری نغز و خردمند
فرستاده به من دارای در بند
۶
پرندش درع و از درع آهنینتر
قباش از پیرهن تنگ آستینتر
۷
سران را گوش بر مالش نهاده
مرا در همسری بالش نهاده
۸
چو ترکان گشته سوی کوچ محتاج
به ترکی داده رختم را به تارج
۹
اگر شد ترکم از خرگه نهانی
خدایا ترک زادم را تو دانی
تصاویر و صوت

نظرات
الیاس
نیشابوری
سجاد اجاقی