نظامی

نظامی

بخش ۱۱۴ - نتیجه افسانه خسرو و شیرین

۱

تو کز عبرت بدین افسانه مانی

چه پنداری مگر افسانه خوانی

۲

درین افسانه شرطست اشک راندن

گلابی تلخ بر شیرین فشاندن

۳

بحکم آنکه آن کم زندگانی

چو گل بر باد شد روز جوانی

۴

سبک رو چون بت قبچاق من بود

گمان افتاد خود کافاق من بود

۵

همایون پیکری نغز و خردمند

فرستاده به من دارای در بند

۶

پرندش درع و از درع آهنین‌تر

قباش از پیرهن تنگ آستین‌تر

۷

سران را گوش بر مالش نهاده

مرا در همسری بالش نهاده

۸

چو ترکان گشته سوی کوچ محتاج

به ترکی داده رختم را به تارج

۹

اگر شد ترکم از خرگه نهانی

خدایا ترک زادم را تو دانی

تصاویر و صوت

خمسهٔ نظامی به تصحیح حسن وحید دستگردی » تصویر 226

نظرات

user_image
الیاس
۱۳۹۳/۱۱/۰۶ - ۱۴:۱۶:۵۰
با سلام و تشکر از سایت بسیار عالی گنجور. در مصراع دوم بیت هشتم کلمه ((تاراج)) به خطا (( تارج )) نوشته شده . صحیح:چو ترکان گشته سوی کوچ محتاجبه ترکی داده رختم را به تاراج
user_image
نیشابوری
۱۳۹۴/۰۴/۲۸ - ۰۲:۵۷:۴۰
کلمه قبچاق یا قچاق(Ghochagh) بمعنی درشت هیکل میباشد که هنوز هم در خراسان کاربرد دارد.
user_image
سجاد اجاقی
۱۳۹۷/۰۴/۲۲ - ۱۱:۱۵:۵۳
قبچاق اسم ناحیه‌ای در ترکستان و قفقازه و به ساکنان اونجا هم قبچاق میگن. قبچاق مجازاً به‌ معنی رند و چابک و نترس هستش ولی اینجا منظور نظامی همون منطقه‌ایه که آفاق (کنیزی که حاکم دربند به نظامی بخشید) اهل اونجا بود