حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۱۲۱

۱

میروم سویِ خرابات که پیرم آنجاست

جای دیگر چه کنم عذر پذیرم آنجاست

۲

گر به شکلم تو جدا بینی و دور از برِ دوست

جان که از وی نفسی نیست گریزم آنجاست

۳

نیست جایی دگر آن کس که ستم کرد و برفت

دامنش روزِ مکافات بگیرم آنجاست

۴

دارم آنجا به غریبی و به تنهایی خوی

سپه و مملکت و تاج و سریرم آنجاست

۵

گر ندارم خبر از خویشتن اینجا چه عجب

فهم و وهم و نظر و فکر و ضمیرم آنجاست

۶

چند سرگشته روم در شب تاریکِ فراق

رفتم آنجا که رخ بدرِ مُنیرم آنجاست

۷

به چه مشغولم ازین جا به چه آنجا نروم

که دل و جان نزاری فقیرم آنجاست

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۱ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۶۶۵

نظرات