حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۱۳۵۴

۱

چه خوش بود که به بالینِ خفته ناگاهی

چو چشم باز گشایم مرا رسد ماهی

۲

فقیر را چه سعادت ورایِ آن باشد

که سر به کنجِ خرابش در آورد شاهی

۳

میانِ ظلمتِ شب نورِ طلعتش باشد

چو یوسفی که برآرد سر از بُنِ چاهی

۴

اگر به تیغ زنند ار به تیر من باری

ز کویِ دوست فراتر نمی برم راهی

۵

حذر ز دردِ دلم کآفتاب خیره شود

گر از درونِ پُر آتشم برآورم آهی

۶

به اعتقادِ نزاری اگر به غیبتِ من

همه جهان به جوی ارزد و جوی کاهی

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۲ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی  به کوشش دکتر سید علیرضا مجتهدزاده - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۶۲۰

نظرات