حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۲۲۰

۱

فراق یار گرامی عجیب دشوارست

علی الخصوص کسی را که دل گرفتارست

۲

چه اختیار بماند به دست مجنون را

که حسن لیلی بس شاهدی دل آزارست

۳

قیامتی که بدان وعده میدهند الحق

فراق یار عزیزست و سخت دشوار است

۴

در انتظار ملاقات دوستان به خیال

صبور بودن و قانع شدن بناچارست

۵

دمی زآب سرم سوز دل نشد ساکن

از آنکه نایره ی اشتیاق بسیارست

۶

بناز خفته چه داند میان نخّ و نسیج

که چشم من همه شب تا بروز بیدارست

۷

بحبس ظلمت غربت چنان گرفتارم

که روز روشن بچشم من شب تارست

تصاویر و صوت

نظرات