
حکیم نزاری
شمارهٔ ۳۵۰
۱
دلم از تو دل برنخواهد گرفت
پی یار دیگر مخواهد گرفت
۲
اگر دسترس باشدش تا به حشر
ز پای تو سر بر نخواهد گرفت
۳
به پای رقیبت درافتم به مهر
اگر کینه از سر نخواهد گرفت
۴
وگر نه کنم پیکرش ریز ریز
مکان بر دو پیکر نخواهد گرفت
۵
پس قاف اگر چه کم از قاف نیست
چو عنقا مجاور نخواهد گرفت
۶
زتو بر گرفتن دل آخر که راست
که دل چون تو دل برنخواهد گرفت
۷
گرفتم ز جام تو جانی چنان
که رضوان ز کوثر نخواهد گرفت
۸
دریغا وفا گر نه کس در کنار
چو تو نازپرور نخواهد گرفت
۹
نزاری تو و زاری و درد دل
به زور و به زر در نخواهد گرفت
۱۰
مکن بیش جهد و مزن آتشی
که در برزه ی تر نخواهد گرفت
تصاویر و صوت

نظرات