حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۳۵۸

۱

موذّن فالق الاصباح می گفت

گمان بردم که هات الراح می گفت

۲

بر افکندم ز خواب آن دل ستان را

که می را مونس الرواح می گفت

۳

سر ده را مسیح وقت میخواند

طلوع صبح را صبّاح می گفت

۴

بدو گفتم چه می گوید موذّن

مگر رمزی در این اصلاح می گفت

۵

قدح پر کن که چون کردی قدح پر

نباشد حاجت مصباح می گفت

۶

به لفظی دیگرش می خواند جان بخش

به دیگر قوّت اشباح می گفت

۷

وجوهی نقد می باید که بگشاد

در می خانه بی مفتاح می گفت

۸

نمی گفت از طلوع صبح باری

همه در لمعه ی اقداح می گفت

۹

در افکن کشتی ای در بحر مجلس

که پندارم تورا ملّاح می گفت

۱۰

نزاری گفت قیدی هست در راه

ولی مقری هوالفتاح می گفت

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۱ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۹۶۴

نظرات