حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۳۶

۱

با یادِ دوستان ندهد هیچ کس مرا

بی یادِ دوستان نرود یک نفس مرا

۲

مشتاقِ دوستانم تا می رود نفس

هرگز ز سر برون نرود این هوس مرا

۳

لبّیکِ دوست می زنم و مست می دوم

گو خواه محتسب زن و خواهی عسس مرا

۴

حاجت به تیغ نیست بگویید با رقیب

یک غمزه زان دو چشم پرآشوب بس مرا

۵

با شاه گو بگوی که با دوستان دمی

خوش تر ز تخت گاه تو آید حرس مرا

۶

برمن به جز ولی همه ملک ار شوند خصم

گو پوست در کشند زسر چون عدس مرا

۷

من در قیامتم ز رقیبانِ کویِ دوست

حاجت به حشر نیست دگر زین سپس مرا

۸

سیلی چنین که می رود از دیده در کنار

معذورم ار به چشم در آید ارس مرا

۹

تا وارهاندم ز نزاری دریغ اگر

بودی به توبه کردن دل دسترس مرا

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۱ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۵۵۵

نظرات