
حکیم نزاری
شمارهٔ ۴۴۴
۱
عید آمد و عزم مَی خواهیم کرد
عمر شد پس عیش کَی خواهیم کرد
۲
گر دهد پندار ، نهد بند اوستاد
ما خلاف رای وَی خواهیم کرد
۳
جرعه ای در کام جان خواهیم ریخت
مرده ای را باز حَی خواهیم کرد
۴
تا به کی از شیء و لاشی ، هان که ما
خاک را در چشم شَی خواهیم کرد
۵
آسمان را گر حجاب ما شود
چون بساط عقل طَی خواهیم کرد
۶
تا بسوزد بُن گه زهد و ورع
خانه تقوا ز نَی خواهیم کرد
۷
مرکب اندیشهء بهبود را
تا نگیرد پیش پَی خواهیم کرد
۸
وین تفاخر بر همه کون و مکان
از قبول شاه کَی خواهیم کرد
۹
سینه ریش نزاری تا به کی
هر زمان از غصه کَی خواهیم کرد
۱۰
کی زند دیگر برو ابلیس راه
ور زند غسلش به مَی خواهیم کرد
نظرات