
حکیم نزاری
شمارهٔ ۴۷۳
۱
می به کسی ده که قدر می بشناسد
مرتبهٔ جان جماد کی بشناسد
۲
آنکه بداند که می حرام چرا شد
منزلت میپرست وی بشناسد
۳
من نشناسم مرا چه غم که منجم
منقلبات بهار و دی بشناسد
۴
صاحب من پیر میکدهست و توان کرد
پس روی آن که کل شی بشناسد
۵
خواهی تا ره بری به چشمهٔ حیوان
دیدهوری پیشه کن که پی بشناسد
۶
این هم از آن می که خوردهام به الست است
صاحب خُمخانه می ز می بشناسد
۷
آری صاحبنظر ز روی فراست
گمشدهٔ خویش را به کی بشناسد
۸
مست شراب الست همچو نزاری
خاصیت سر جام کی بشناسد
۹
ور نه ندارد فسرده معرفت آنک
روضهٔ خُلد از جحیم غیّ بشناسد
نظرات