
حکیم نزاری
شمارهٔ ۴۸۵
۱
تا با منت این ملال باشد
کی با منت اتّصال باشد
۲
هر چند که صحبتِ گدایی
با پادشهی محال باشد
۳
نتوان دانست هم بکوشم
باشد که مگر وصال باشد
۴
گر حسن کند شگفت نبود
آن را که چنین جمال باشد
۵
جز خاکِ درِ تو آتشِ دل
ننشاند اگر زلال باشد
۶
اندیشه نمی کنی که چندین
بی داد و ستم وبال باشد
۷
از کویِ تو جان برد نزاری
هرگز نبرد خیال باشد
نظرات