حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۷۹۴

۱

ز وصلِ تو نفسی بهره بر نداشته ام

بیا بیا که به تو این نظر نداشته ام

۲

شبی به روز نیاورده ام ز فرقتِ تو

که هر دو دیده به خوناب تر نداشته ام

۳

ز حسرتِ شکرت چون مگس دمی نزدم

که هر دو دست به بالایِ سر نداشته ام

۴

تو فارغ از من و بر من شبی به روز نشد

که نالۀ دل و سوزِ جگر نداشته ام

۵

ز عشقِ من همه آفاق را خبر شد و من

ز عشق و عاشقیِ خود خبر نداشته ام

۶

ارادتم به تو بوده ست و در محبّت تو

غمِ بلای قضا و قدر نداشته ام

۷

درین دیار زیارت گهی نمی دانم

که من نرفته ام و دست بر نداشته ام

۸

غمِ نزاریِ مسکین بخور که در همه عمر

به جز غمِ خیر و شر نداشته ام

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۲ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی  به کوشش دکتر سید علیرضا مجتهدزاده - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۴

نظرات